دوران کودکی ام راخوب به خاطردارم.مرابه امانت برای نگهداری وسرپرستی ازپدرم گرفت وبه خانه اش آوردمراپدرانه دردامانش مینشاند ونوازشم میکرد.مهربانانه درآغوشم میگرفت وبه سینه اش میفشردومشفقانه،دربستر دربسترکنارخودمیخاباند،چنان صمیمانه که پیکرپاکش بابدنم تماس میگرفت.بوی خوش وجودمطهرش مشامم رانوازش میداد.وقتی لقمه غذارا اماده میکردودردهانم میگذاشت وسیرم میکرد.مکارم اخلاقی راکه به تعلیم الهی آموخته بودبه من آموزش میداد ومن نیزباتمام تلاش،به دقت وتمام وکمال آموزش های اوراباجان ودل میپذیرفتم وبکارمیبستم دران ایام ففقط آن حضرت وهمسرش حضرت خدیجه ومن مسلمان بودیم.من به خوبی میدانستم که اوپیامبرخداست.نوروحی آسمانی رابروشنی میدیدم وبوی خوش نبوت راآشکارااستشمام میکردم.فراموش نمیکنم آنگاه وحی الهی براونازل شد،صدای ناله ای گوشم راآزرد به پیامبرعرض کردم:یارسول الله این ناله چه بود؟واوفرمود:این ناله شیطان بودکه بابعثت من ازاین که پیروانم بهده وبرده او باشندناامیدومایوس شد.پیامبر پس ازاین سخنان باخوشحالی به من فرمود:
کافور، خادم امام علی النقی(ع) میگوید شبی امام به من فرمود که فلان سطل آب را در فلان محل بگذار تا وضو بگیرم و مرا دنبال کاری فرستاد.من فراموش کردم ای کار را بکنم و شب بسیار سردی بود.ناگهان متوجه شدم که امام از خواب برخواسته و قصد وضو گرفتن دارد و من فراموش کرده ام سطل را درجایی که می خواستند بگذارم،از ملامت آن حضرت اندوهگین بودم و می دانستم که امام، سخت به زحمت خواهد افتاد.ناگهان شنیدم که صدایم می زند، با شرمندگی به حضورش رفتم و دیدم ملامتم می کند که مگر نمیدانی من با آب سر وضو میگیرم، چرا آب گرم کرده ای و در سطل ریخته ای؟ گفتم به خدا شوگند که من نه سطلی گذاشتم و نه آبدر آن ریختم.امام فرمود: (( خدایی را شکر که آنچه او بدهد عین رحمت و نعمت است))
امام علی النقی (ع) در نیمه ی ذیحجه ی سال 212 هجری در حوالی مدینه در محلی به نام حریا به دنیا آمدند.مادر ایشان سمانه مغربیه است.معروف به سیده. وزنی بود که پیوسته روزه داشت و در زهد و تقوا کم نظیر بود.
اسم ایشان امام علی،کنیه ایشان ابوالحسن و مشهور ترین القاب ایشان نقی، هادی،نجیب،مرتضی،ناصح،امین،موتمن، طبیب، متوکل، عالم و فقیه است.
آن حضرت و فرزندانشان امام حسن(ع) در سامره، در محله ای به نام عسگر اقامت داشتند.و از همین رو لقب هر دو حضرت عسگری است.
نشر و نمای امام هادی(ع) در مدینه بود و فقط هشت سال از عمرشان می گذشت که پدرش حضرت جواد (ع) راشهید و امامت به آن حضرت منتقل شد.امام پیوسته در مدینه بودند تا این که به دلیل ایجاد سوء ظن توسط دشمنان نزد خلیفه (متوکل)،او حضرت را به سامرا فرا خواند و یحیی بن هرنمه را مامور انقال محرمانه آن حضرت قرار داد.اذیت و آزاری که از متوکل به حضرت هادی (ع) و شیعیان و دوستان ایشان رسید، زیاد از حد است،چرا که متوکل از بنی عباس بهکافرترین خلیفه شهرت دارد.
شهادت آن امام را سوم رجب سال 254 هجری و سن ایشان را در هنگام وفات چهل و دوسال دانسته اند.در زمان شهادت پدر، هشت سال و پنج ماه داشت و مدت امامت ایشان سی و سه سال بود.در دوران حیات خلافت مامون،معتصم،وائق، متوکل، منقصر، مستعین و معتز را درک کرد و در دوره ی معتز بود که آن حضرت را زهر دادند و شهید کردند.
روایت کرده اند که یکی از غلامان آن حضرت خیانتی کرد که موجب عقوبت شد..حضرت اراده کرد او را تادیب نمایند.غلام گفت: والکاظمین الغیظ. حضرت فرمود خشم خود را فرو خوردم.غلام گفت: والعافین عن الناس.فرمود تورا عفو کردم و از تقصیر تو گذشتم.غلام این بار گفت: والله یحب المحسنین. فرمود که تورا آزاد کردم و از برای تو مقرر کردم دوبرابر آنچه را که به تو عطا کردم.
اين کتاب به توصيف لحظه به لحظه واقعه غدير خم از آغاز حجه الوداع تا روز غدير خم و اعلام عمومي ولايت و سرپرستي امير المومنين عليه السلام پرداخته است. نويسنده با به کارگيري قلمي ادبي و استفاده از احاديث مربوطه و آيات قرآني، تجسم اين واقعه جاودان را براي خواننده تسهيل ساخته است. در اين کتاب تمامي توطئه ها و عهدنامه هايي که مقدمه سقيفه بود و در طول اين سفر اتفاق افتاد بيان شده است. نکته مهم اين است که تمامي احاديث و فرمايشات پيامبر صلي الله عليه و آله در مورد خلافت امير المونين عليه السلام که قبل از واقعه غدير و در طول اين سفر نقل شده، در اين کتاب جمع آوري شده است.
سقیفه،درلغت عربی،به معنی سایبانی است که شیوخ عرب رامهمان خانه ای بوده است که افرادقبیله نیزدرآن جمع میشوندودرباره همه امورقبیله گفت وگومیکرند.سقیفه مشهوردرتاریخ،محل اجتماع قبیله خزرج ازانصاردرمدینه بوده است،ورییس ایشان سعدبن عباده بوده که برای بیعت بااوپس ازوفات پیامبر(ص)درآن محل اجتماع کرده بودند؛وتعدادی ازصحابه پیامبر(ص)نیزپس ازاطلاع یافتن ازاجتماع قبیله خزرج برای تعیین خلیفه پیامبرخودرا سریع به آنجارساندند.درحالی که جسدآن حضرت هنوزبه خاک سپرده نشده بود.این کتاب نتنهادرموردماجرای سقیفه بلکه درموردبرنامه ریزی های قبل از آن وماجراهای بعدکه اثرات آن بودنیزسخن گفته شده.وحقایق قابل توجهی رابیان میکند.ازجمله حقایقی که دراین کتاب به آنها اشاره شده است،میتوان به مواردزیراشاره کرد:1)چگونگی به خلافت رسیدن ابوبکر2.)جانشینی عمروعثمان بعدازابوبکربه عنوان طرحی ازقبل برنامه ریزی شده3.)دلیل سوزاندن آیات وروایات پیامبر(ص)درزمان ابوبکر.4)چگونگی غصب اموال خانم فاطمه زهرا توسط خلفا5.)بیعت نکردن امام علی(ع)تازمانی که خانم فاطمه زهرا(س)زنده بودندودلیل بیعت ایشان بعدازشهادت آن بانوی بزرگوار.6)اذعان بزرگان ازصحابه پیامبر(ص)به حق علی(ع)برای جانشینی پیامبر.7)تهمت هزیان گویی به پیامبر(العیاذبالله)ازطرف خلیفه دوم(لعنت الله علیه)....
برای دانلود کتاب به صورت پی دی اف به کتاب الکترونیکی بروید.
در فصل اول، "پیام غدیر در کتاب و سنت"، به بیان پیمان و عهد الهی که بر عهده بشر به واسطه ابلاغ خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله پرداخته شده است. در دو فصل بعد به دلایل قرآنی و روایی التزام و وفای به این پیمان الهی پرداخته شده و ثابت می گردد که از جمله بهترین راه ها ی وفای به این پیمان الهی، خدمتگزاری به آستان مقدس حضرت ولی العصر ارواحنا فداه است. در نهایت در فصل چهارم به چگونگی خدمت مقبول به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام در آینه دعاها و روایات مربوط به عید غدیر پرداخته می شود. در پشت جلد کتاب این مسیر محتوایی را اینگونه ترسیم می بینیم: "از دیروز، پیمان غدیر، تا ما دست به دست شد و بانگ منادیان، دهان به دهان به گوشمان رسید و مهر امیر علیه السلام، تا قلبهامان، سینه به سینه جریان گرفت. این بار، وقت وفای ماست و این دستان بیعت مهدی است و امروز غدیر ... وقت است که دلدادگان مهدی (علیه السلام)، دلباختگان خدمت او شوند. وقت است که آستین نصرتش بالا زنند و حلقه غلامی اش به گوش آویزند. وقت است که لحظه به لحظه، پیگیر رضایتش باشند، اما: شرمگین و بنده وار، ترسان و امیدوار، خالص و بی آلایش و بیدار ..."
برای دانلود این کتاب بصورت قسمت کتاب الکترونیکی بروید
درفصل اول، "پیام غدیردرکتاب و سنت"،به بیان پیمان و عهد الهی که بر عهده بشر به واسطه ابلاغ خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله پرداخته شده است. در دو فصل بعد به دلایل قرآنی و روایی التزام و وفای به این پیمان الهی پرداخته شده و ثابت می گردد که از جمله بهترین راه ها ی وفای به این پیمان الهی، خدمتگزاری به آستان مقدس حضرت ولی العصر ارواحنا فداه است. در نهایت در فصل چهارم به چگونگی خدمت مقبول به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام در آینه دعاها و روایات مربوط به عید غدیر پرداخته می شود. در پشت جلد کتاب این مسیر محتوایی را اینگونه ترسیم می بینیم: "از دیروز، پیمان غدیر، تا ما دست به دست شد و بانگ منادیان، دهان به دهان به گوشمان رسید و مهر امیر علیه السلام، تا قلبهامان، سینه به سینه جریان گرفت. این بار، وقت وفای ماست و این دستان بیعت مهدی است و امروز غدیر ... وقت است که دلدادگان مهدی (علیه السلام)، دلباختگان خدمت او شوند. وقت است که آستین نصرتش بالا زنند و حلقه غلامی اش به گوش آویزند. وقت است که لحظه به لحظه، پیگیر رضایتش باشند، اما: شرمگین و بنده وار، ترسان و امیدوار، خالص و بی آلایش و بیدار ..
حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ فرمود در زمان حضرت موسی، مردی از بنی اسرائیل به قتل می رسد و در پی آن خداوند خطاب به بنى اسرائيل ميفرمايد.....
هنگامی که امام رضا(ع) به اجبار مامون خواستند که از مدینه به مرو-پایتخت حکومت مامون-برود،در مسیر حرکت خود به نیشابور رسید.هزاران نفر از مردم به استقبال ایشان آمده بودند و گروه زیادی از آنان،قلم هایشان را آماده کرده بودند تا هرچه امام می فرمایند،بنویسند و برای خود و آیندگان نگه دارند.وقتی امام در جمع مردم قرار گرفتتند،آنها به ایشان اصرار کردند که برایشان سخن بگوید.امام به آنان فرمود:
من از پدرم امام کاظم(ع) ، شنیدم و ایشان از پدرش امام صادق (ع) و ایشان از پدرش امام باقر(ع) و ایشان از پدرش امام سجاد (ع) و ایشان از پدرش،امام حسین (ع) و ایشان از پدرش، امام علی (ع) و ایشان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که فرمود،خداوند می فرماید:
{ کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی.}
کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب الهی در امان است. (حدیث سلسلة الذهب(زنجیره طلا))
پس از اندکی درنگ امام فرمود:
{بشروطها و انا من شروطها.}
اما در صورتی که به شرطهای آن عمل شود، و من یکی از آن شرطها هستم.
مقصود امام(ع) این بود که توحید تنها یک لفظ و شعار نیست .بلکه باید در زندگی اجتماعی ظاهر شود. و تجلی و توحید در زندگی اجتماعی با ولایت امام که همان ولایت خداست میسر می شود.
ما شما را به خودتان وا نگذاشتیم و فراموشتان نکرده ایم و اگر اینطور نبود قطعا مشکلات و دشمنان شما را از پا در می آوردند.
بحارالانوار ج 53 ص 174
امام زمان (ع)که مانند پدری دلسوز برا ی شیعیان هستند اینگونه به یاد ما شیعیان بوده و از ما محافظت و نگاه بانی می فرماید.حال ما فرزندان این پدر مهربان با او چگونه رفتار می کنیم و محبت های اورا چگونه پاسخ می دهیم؟؟؟بیایید برای یک بار هم که شده دعایی خالصانه و مخلصانه به در گاه خدای متعال برای سلامتی و فرج کنیم و از خداوند قادر ظهور پدرمان را طلب کنیم و بدانیم خداوند تبارک و تعالی دعاهایمان را مستجاب می فرمایند چرا که در خود قرآن می فرمایند { ادعونی استجب لکم}
شیخ رضی الدین علی بن یوسف بن مطهرالحلی(علامه حلی)روایت کرده که شخصی نزد امام حسن (ع) آمد و عرض کرد :تو را قسم می دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد رسی و مرا از دست دشمن نجات دهی که دشمنی ستمکار است و حرمت پیران را نگاه نمی دارد و خردان را رحم نمی نماید.حضرت در آن حال تکیه فرموده بود چون این بشنید ،برخاست و نشست و فرمود بگو دشمنت کیست تا از او داد خواهی نمیایم،گفت دشمن من فقر و پریشانی است.حضرت اندکی سر به زیر افکند و سپس سر بلند کرده و خادم خویش را فرمودند آنچه مال نزد تو موجود است حاضر کن.او پنج هزار درهم آماده کرد و به فرمان حضرت،آن پول را به مرد داد.حضرت آن مرد را قسم داد و فرمودند که هرگاه این دشمن تو بر تو رو کند و ستم نماید،شکایت اورا نزد من آور تا من دفع کنم.
کتاب چکیده ی اندیشه ها خلاصه ای از کتاب های دکتر محمد تیجانی می باشد که حسین غفاری ساروی به جمع آوردی آن پرداخته است.این کتاب شامل هفت فصل می باشدکه به شرح ذیل است:
فصل اول:گذری کوتاه بر زندگی دکتر محمد تیجانی دارد.
فصل دوم:بررسی عقاید شیعیان و اهل سنت
فصل سوم:شرح عملکرد برخی اصحاب پیامبر(ص)
فصل چهارم:دفاع از حریم تشیع
فصل پنجم:نگاهی اجمالی به عملکرد شیعیان و اهل سنت دارد.
فصل ششم:شامل توضیحاتی کوتاه درباره ی وهابیت است.
فصل هفتم:در دادگاه(پایانی شیرین برای شیعیان و محبین اهل بیت(ع))
دوستانی که تمایل به دانلود کتاب به صورت pdf دارند، می توانند به قسمت "کتاب الکترونیکی" مراجعه کرده و دانلود نمایند.